من فقط عاشق اینم
حرف قلبتو بدونم
الکی بگم جدا شیم
تو بزنی با دمپایی ابری خیس تو دهنم
و سرمو بکوبی به آینه
شیشه هاش خورد شه تو صورتم و
بگی خفه شو من دوست دارم و نمیتونم !
روزي چهار مرد و يک زن کاتوليک در باري ، مشغول نوشيدن قهوه بودند.
يکي از مردها گفت : من پسري دارم که کشيش است. هرجا که ميرود مردم او را "پدر" خطاب ميکنند.
مرد دوم گفت : من هم پسري دارم که اسقف است و وقتي جايي ميرود مردم به او ميگويند " سرورم"!
مرد سوم گفت " پسر من کاردينال است و وقتي وارد جايي ميشود مردم او را "عاليجناب" صدا ميکنند.
مرد چهارم گفت : پسر من پاپ است و وقتي جايي ميرود او را "قديس بزرگ" خطاب ميکنند!
زن حاضر در جمع نگاهي به مردان کرد و گفت : من يک دختر دارم. 178 سانت قدش است ، بسيار خوش هيکل ، دور کمرش 61، دور باسنش 92 سانت ، با موهاي بلوند و چشمهاي روشن .
وقتي وارد جايي ميشود همه ميگويند : " خداي من !
نسخه دکتر
بیمار:آقای دکتر! انگشتم هنوز به شدت درد می کند!
دکتر: مگر نسخه دیروز را نپیچیدی؟
بیمار: چرا پیچیدم دور انگشتم ولی اثر نداشت؟